ملیجکان موسیقی

 
 
نقل اين روزهاى موسيقى ايران ، نقل " مارادونا رو ول كن ، استاد اسدى رو بچسب " شده است .
ظاهرا بايد خامنه اى و احمدى نژاد و وزارت اطلاعات و سپاه و فارس و كيهان را ول كنيم و عده اى از اساتيد موسيقى را بچسبيم .
از دل جمهورى اسلامى ، مجموعه هاى ...
كوچكى زاده شده اند كه مليجك وار در أداره ها و بخش هاى مختلف مديريتى تار عنكبوت گسترانيده و به همان شيوه بازجويان وزارت اطلاعات و بنگاه خبرپراكنى شان ( فارس و كيهان ) ، با هر كس كه با آنها نيست ، رفتار ميكنند .
واحد موسيقى إرشاد و خانه موسيقى در اين سألها با رفتار تهوع آورشان تنها اين شعر را بر ذهن ها تداعى ميكنند ؛ "چو شیران برفتند از این مرغزار ، کند روبه لنگ اینجا شکار" .
"راهی ارشاد اسلامی شدم نه وزارت فرهنگ و هنر، در درب ورودی این وزارت خانه با چند سوال کلیشه ای که کجا می روی با کی کار داری؟ وارد شدم ... بعداز چند ماه کارشناسی عزیزانی همچون درویش رضا منظمی که (همشهری خود بنده است ) و داود گنجه ای مرا فرا خواندند وقتی از چند و چون کار باخبر شدم فهمیدم که 4 رتبه وجود دارد. درب پاکت را بدون اجازه باز کردم و برگه را دیدم انگار آب سردی را بر روی زحماتم در این چند سال ریخته بودند.جالب بود که از درجه های اول،دوم،سوم و چهارم هنری به من درجه آخر یعنی درجه چهارم هنری را داده بودند."
اين ها تراوشات ذهنى جوان كم تجربه و جوياى نامى نيست
اين نوشته ى استاد فرج على پور يكى از بزرگان موسيقى محلى ايران است
مارکس می گوید :تاریخ دوبار تکرار می شود: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی . و قهرمانان این تاریخ دو بار زائیده می شوند: یکبار در قامت یک اسطوره و بار دوم به شکل یک دلقک.
تراژدى در غالب استاد أسدى زاده شد ، و حال پيدا كنيم دلقكهاى اين روزگار را
 
 
 
پریسا دانشور ( پری کوچک غمگین ) 8. تیر.1392

تو از سلاله ليلی من از تبار جنون




ميترسم
ميترسم
نه از اين روزها
از فرداى انتخابات ميترسم
مهم نيست چه ميشود و چه كسى "انتخاب" يا "انتخابانده" ميشود
پديده خطرناك اين دوره از فرداى انتخابات رنگ و شكل جديدى به خود خواهد گرفت
...
چه جنگ بيهوده و غم انگيز و غير قابل باورى به راه افتاد
نه ميان مردم و حكومت
نه ميان دولت و ملت


ميان من و تو
ميان كسانى كه هدفشان مشترك است و وسيله شان متفاوت
چقدر غم انگيز است ديدن اين جنگ ميان "راى دهندگان" و "تحريمى ها"
دلم ميخواهد جام شرابى به هر كدام هديه كنم و برايشان بخوانم :
چرا ز هم بگريزيم ، راهمان که يکي است
سکوتمان، غممان، اشک وآهمان که یکی است

چرا زهم بگریزیم؟دست کم یک عمر
مسير ميکده وخانقاهمان که يکی است

تو از سلاله ليلی من از تبار جنون
اگر نه مثل هميم، اشتباهمان که يکی است

من وتو هردو به ديوار ومرز معترضيم
چرا دو توده ی آتش؟گناهمان که يکی است

اگر چه رابطه هامان کمی کدر شده است
چه باک؟ حرف وحدیث نگاهمان که یکی است

تو گر سپيدی روزی ومن سياهی شب
هنوز گردش خورشيد وماهمان که يکی است.....

شعر : محمد سلمانى



پریسا دانشور ( پری کوچک غمگین ) 22. خرداد.1392

...

ديگر نه فقط ما ، كه تركيه و مريخ و كهكشان راه شيرى هم دارند به "خرداد پر از حادثه "عادت ميكنند .





پریسا دانشور ( پری کوچک غمگین )  خرداد.1392